عکس های غمگین از لحظات تنهایی


کاش میشد عقده دل وا کنم

با خودم قدری کمی دعوا کنم

 

گاه گاه یک دو تاسیلی ناب  

میزدم بر صورت نفس خراب  

 

من که میدانم خدایا کیستم

ظاهرا ادم به باطن نیستم   

 

پشت ان رویم پر از زشتی بود

بار زشتی ها به صد کشتی بود 

 

   از درون باید به زیبایی رسید

   تا برون از او صدایی را شنید

 

         از درون باید گل و گلواژه ساخت

       تا برون از خود هوایی تازه ساخت

 

      از درون باید فضایی باز کرد

     تا به اوج اسمان پرواز کرد